وي با اشاره به اينکه بيشترين پراکنش باستانگاههاي انتخابي براي کاوش در فاز دوم، در حوزه ابتدايي سد و نزديک بدنه آن، گزينش شده بود،اظهار داشت:عمليات کاوش ميداني در تپه چگامامي در حوضه انتهايي سد سيمره قرار دارد و به نظر ميرسد تا غرقاب شدن کامل آن پس از شروع آبگيري سد سيمره، چند سال به طول ميانجامد.
اين باستانشناس يادآور شد:حضور بر روي تپه و شروع عمليات ميداني و کاوش، به دليل تسطيحي که بعد از سال 1386 بر فراز تپه انجام شده بود، غير مترقبه بود. ظواهر امر نشان ميداد که لايههاي باستاني تپه،کاملاً از بين رفته است و وجود اثر لاستيکهاي چرخ وسايل سنگين مکانيزه بر فراز تپه، نشانگر و مؤيد تسطيحي کلي بود که به ظاهر، دير زماني از آن نميگذشت.
بروجني افزود:علاوه بر ظواهر امر که نشانگر تخريب کلي در راس تپه بود، کاوش غير مجاز صورت گرفته در راس تپه با عمق حدودا هفت متر و سپس ادامه آن به صورت افقي در جهت شرق در لايههاي رسوبي، نشان ميداد که از لايههاي باستاني و تاريخي آن چيزي باقي نمانده است.
وي ادامه داد:بنابر موارد فوق، کاوش گسترده در راس و ضلع شمالي تپه با تمرکز بر روي بقاياي معماري ضعيف به جا مانده،با روش پيگردي در دستور کار اين ترانشه قرار گرفت و سپس ترانشه ديگري بر فراز و ضلع جنوبي تپه و در امتداد رد ديواري که جهت شمالي- جنوبي داشت و در ترانشه شمالي آشکار شده بود، حفر شد.
سرپرست پروژه کاوش چغامامي ايلام گفت:علاوه بر 2 ترانشه فوق، انجام کاوش لايهنگاري در دامنه شرقي تپه که به نظر ميرسيد کمتر دست خورده است و ميتواند اطلاعات بيشتري از ساختار تپه به دست بدهد در دستور کار ترانشه لايهنگاري شرقي قرار گرفت.
بروجني تصريح کرد: آغاز کاوش در اين ترانشه و در مجاورت حفاري غير مجازي که به تازگي انجام شده بود، نشان داد که لايههاي فوقانيِ گمانه لايهنگاري نيز مضطرب شده و مواد فرهنگي دوره تاريخي، احتمالا از بالا به دامنه آوار شدهاند. در نتيجه، هيات کم کم به اين نتيجه متمايل شد که ادامه کاوش در اين تپه نتيجهاي در بر نخواهد داشت.
وي افزود:با توجه به تداوم کاوش در ترانشه شمالي که هر چه گستردهتر و عميقتر شد نااميد کنندهتر مينمود و همچنين ترانشه جنوبي که هيچ اثر فرهنگي از آن بدست نيامد، ادامه کاوش در گمانه لايهنگاري در دامنه شرقي، نتايج بسيار خوبي ببه دنبال داشت و لايهاي قوي از دوره مفرغ آشکار شد.اين در حالي بود که در بررسي سال 1386 و در بررسي اوليه امسال و پيش از کاوش، هيچ قطعه سفالي از دوره مفرغ در سطح تپه مشاهده نشده بود.
به گفته اين باستانشناس،روش \"لوکوس\" براي کاوش در تپه چغامامي انتخاب شد. نخستين لوکوس با عدد يک و آخرين لوکوس که بر روي خاک بکر قرار دارد، لوکوس 32 ناميده شد.شواهد سفالي نخستين لوکوس نشانگر حضوري از دوران پارتي- سلوکي است و آخرين لوکوس با ارايه شواهد سفالي از عصر مفرغ بيانگر مفرغ مياني است.
سرپرست پروژه کاوش چغامامي ايلام خاطرنشان کرد:وجود قطعات سفال منقوش و غير منقوش دوره مفرغ در لايههاي پايينتر و بر روي خاک بکر و وجود قطعات سفال پارتي- سلوکي در لايههاي فوقاني، بيانگر وجود استمراري از اين دوره تا دوره مفرغ مياني است.
بروجني ادامه داد: لوکوسهاي بعدي از همزماني با دوره فراهخامنشي و ايلام ميانه و سوکل مخ را نشان ميدهند. علاوه بر شواهد سفالين، معماري عصر مفرغ که در منطقه کمتر شناخته شده است، بر روي خاک بکر، به صورت دو ديوار در ترانشه شرقي آشکار شد.
وي گفت:اين دو، هر کدام شامل چند رج و به صورت سنگچين با جهت شرقي- غربي و شمالي جنوبي امتداد يافتهاند به گونهاي که يکي بر روي ديگري قرار گرفته است.
اين باستانشناس افزود:پاسخ به اين پرسش که معماري آشکار شده مربوط به يک فاز يا دو فاز است، پرسشي است که کاوشهاي گسترده در فصل و يا فصول آتي و تا پيش از غرقاب شدن، به آن پاسخ خواهند گفت.
بروجني با اشاره به اينکه عمده کارهاي انجام شده در دوره مفرغ اين منطقه عمدتا در لرستان و متمرکز در گورستانها بوده است،گفت:در روزهاي پاياني اين فصل کاوش، براي شناخت گستره لايههاي فرهنگي و باستاني و همچنين پاسخ به اين پرسش که آيا در بخشهاي ديگر تپه ميتوان به دورههاي قديميتري نسبت به ترانشه شرقي دست يافت،در امتداد جنوبي- شمالي و بيشتر در امتداد دامنه شرقي تپه چغامامي شش عدد ترانشه کوچک گشوده شد که به غير از دو مورد همگي خيلي زود به بستر طبيعي تپه رسيدند و يک مورد نيز به علت تنگاي وقت و اتمام مجوز کاوش با توجه به اينکه به خاک بکر نرسيد ادامه کاوش در آن مقدور نشد بنابراين پيش از خروج از منطقه اين ترانشه مانند ترانشههاي ديگر با خاک انباشته و بسته شدند.
وي گفت:بدين ترتيب در پايان اين فصل توانستيم گستره و نحوه شکلگيري و انباشت لايههاي باستاني براي کاوش فصول بعد را شناخته و بر اساس آن چگونگي انجام کار در فصل بعد را مشخص و برنامهريزي کنيم.
سرپرست پروژه کاوش چغامامي ايلام اظهار داشت:سبک و شواهد سفالي به دست آمده نشان ميدهند که دوره مفرغ منطقه متأثر و متمايل به دوره و تمدن ايلام بوده است.
بروجني يادآور شد: تنوع سفالي و معماري دوره مفرغ آشکار شده بر تمام مسوولان ذيربط فرض ميکند که انجام کاوش گسترده در اين تپه را که در اين فصل به دليل تنگناي وقت انجام نشد را در دستور کار خويش و در سر لوحه امور قرار داده تا پيش از آبگيري و غرقاب شدن تپه، معماري عصر مفرغ منطقه شناسايي شود./117
انتهای پیام/